به سلامت داداش کوچیکم که عزیزمه
به سلامتی داداش کوچیکم...که وقتی حالم بد میشه اشک از چشماش میاد پایین...
بغض میکنه...
بعد مدعی میشه که ازم متنفره
به سلامتی داداش کوچیکم
که وقتی گریمو میبینه
میره تا حمایتم کنه
و به سلامتی داداش کوچیکم که سوختنم رو دید...اما نتونست جلوی سوختنم رو بگیره
به سلامتی داداشم که...وقت موندنم میگفه ازت بدم میاد و وقت رفتنم میگه نرو...
به سلامتی داداش کوچیکم که...
دشمناش شدیدا دشمن من بودند...
به سلامتی داداشی که وقتی تو بیمارستان بستری بودم میگفت دیگه هیچوقت اذیتش نمیکنم
ولی وقتی میومدم خونه سربه سرم میذاشت
به سلامتی داداشم که دوستش دارم...حتی اگر تنهاشم بذارم
به سلامتی برادر گلم که خشمشم از روی سادگیشه
داداشم...دوستت دارم
واسم غصه نخور...
بغض نکن...
اشک نریز...
اگه اینا حکم زندگیمه...پس من صبورم...نگرانم نباش
به سلامتی تویی اگر میتونستی حامیم بودی و اگه نبودی معناش این بود که نمیتونستی